هیاهوی بسیار برای هیچ شامل دو داستان عاشقانه ی کاملا متفاوت می باشد.هرو و کلودیو در نگاه اول عاشق یکدیگر می شوند اما یک غریبه به نام دن جوآن خوشحالی آن دورا نابود می کند.بئاتریس و بندیکت به دلیل غرورشان و خصومتی دوطرفه از یکدیگر دور نگه داشته شده اند تا اینکه دیگران تصمیم می گیرند نقش کوپید(خدای عشق) را بازی کنند. وقتی کلودیو عاشق هرو میشود، بهترین دوست قهرمان یعنی بندیک دچار تشویش می شود و برای همین کلودیو تصمیم میگیرد سربه سر بندیک بگذارد و اورا به افتادن در دام عشق بئاتریس سوق دهد.