این کتاب داستان زنی ثروتمندی به نام برتا است که عاشق یک رعیت به نام ادوارد می شود و با هزار آرزو با او ازدواج می کند اما بعد از گذشت مدت کوتاهی متوجه می شود که او عاشق همسر خود است و عشق متقابلی وجود ندارد. زندگی برای برتا (که خواستار چیز زیادی جز عشق نیست ) به جهنمی تبدیل می شود، این داستان رنج و سختی برتا را نشان می دهد، کشمکش ها، تبدیل شدن عشق به نفرت و بعد بی اعتنایی و بی تفاوتی..