رمان پمبرلی از جایی آغاز می شود که یک سال از ازدواج الیزابت و آقای دارسی گذشته و الیزا بالاخره تصمیم می گیرد تا از مادر و تنها خواهر مجردش دعوت کند تا به قصر پمبرلی بیایند. او از این که نتواند هیچ وقت مادر شود نگران است و از ناپایداری خوشبختی بی حدی که به رویش لبخند می زند هراسان. کتاب غرور و تعصب و به دنباله آن پمبرلی اثری است از جین آستن و اما تنانت به ترجمه هادی عادل پور. در نسخه اصلی این دو رمان به شکل دو جلد مجزا منتشر شده اند.